بررسی انتقادی غایتگریزی دکارت در فیزیک
Authors
Abstract:
با آنکه برخی دکارتپژوهان، ادعای صریح وی مبنی بر استنتاج فیزیک از متافیزیکش را اغراقآمیز (یا حتی گمراهکننده) میدانند، برخی دیگر از آنان، ادعای او را جدی (یا حتی تعیینکننده) میدانند. این مقاله با تکیه بر آراء گروه دوم، سعی دارد تا غایتگریزی دکارت در فیزیک را بر اساس مبانی متافیزیکیاش تبیین کند. مؤلفان پنج تبیین متفاوت را پیشنهاد میدهند. (1) غایتگریزی، اقتضای راهکار وی دربارۀ اعتبارِ معرفتیِ قضایایِ ناظر به شیء خارجی است؛ (2) در دیدگاه دکارت، فاهمۀمان نمیتواند حد احتمالی امور نامحدود را کشف کند و همین نیز مانع از پیگیری غایت شیء طبیعی بهنحو درخوری میشود؛ (3) بهعقیدۀ وی، برخلاف سنت ارسطویی، همیشه نمیتوان از کارکرد، غایت را نتیجه گرفت؛ (4) فرضِ غایتمندی شیء طبیعی، چه ناظر به «ما الیه الحرکه» باشد و چه ناظر به «ما لِاَجلِه الحرکه»، خواه آگاهانه باشد و خواه ناآگاهانه، یا با خودش ناسازگارست یا با مبانی متافیزیکی دکارت؛ (5) نقشِ خدایِ نافریبکار نزد دکارت، غایتگریزی وی را ایجاب میکند. در پایان نیز مؤلفان توضیح میدهند که به چه معنایی، دکارت، مبانی فیزیکش را از مبانی متافیزیکیاش استنتاج کرده است.
similar resources
بررسی انتقادی شأن علین در فلسفه دکارت (نگاهی تطبیقی در مبحث ادراکات)
رنه دکارت بنیانگذار فلسفه جدید غرب در قرن هفدهم میلادی، فلسفه خود را براساس شک دستوری و گذشتن از همه باورهای پیشین خود بنیان نهاد و به تدریج با تکیه بر یک شهود غیرقابل انکار یعنی «میاندیشیم» کوشش کرد تا فلسفهای را بنیاد دهد که از آغاز تا انجام خود یقینی باشد. ارزش انقلابی نخستین گام دکارت قابل انکار نیست ولی ممکن است برخی گامهای بعدی او، بهویژه برخی از اصول بنیادین این فلسفه جدید، از جهت رو...
full textمعنای «موقت» در اخلاق موقت دکارت و بررسی انتقادی چند برداشت معاصر
این مقاله به مجموعۀ اصول چهارگانۀ موسوم به اخلاق موقت دکارت و برخی لوازم معرفتی آن میپردازد. ضمن معرفی دو خوانش رقیب از این اصول که یکی جایگاه قابل اعتنایی برای این اصول قائل نیست و آن را جزء اساسی منظومۀ معرفتی دکارت نمیداند و دیگری این اصول را هم دائمی و هم همگانی میانگارد، تبیین مورد نظرمان را از قلمرو معرفتی و همینطور قلمرو انسانی این اصول بهدست دهیم. گام نخست، ارائۀ تقریری مختار از نس...
full textبررسی انتقادی شأن علین در فلسفه دکارت (نگاهی تطبیقی در مبحث ادراکات)
رنه دکارت بنیانگذار فلسفه جدید غرب در قرن هفدهم میلادی، فلسفه خود را براساس شک دستوری و گذشتن از همه باورهای پیشین خود بنیان نهاد و به تدریج با تکیه بر یک شهود غیرقابل انکار یعنی «می اندیشیم» کوشش کرد تا فلسفه ای را بنیاد دهد که از آغاز تا انجام خود یقینی باشد. ارزش انقلابی نخستین گام دکارت قابل انکار نیست ولی ممکن است برخی گام های بعدی او، به ویژه برخی از اصول بنیادین این فلسفه جدید، از جهت رو...
full textMy Resources
Journal title
volume 6 issue 16
pages 85- 117
publication date 2016-05-21
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023